«ارتباط دولتمردان و رسانه»؛ گمشده این روزها
«ارتباط دولتمردان و رسانه»؛ گمشدهای که این روزها از حد طرح مساله پا را فراتر گذشته و حالا با پذیرش از سوی برخی مقامات ارشد فرهنگی، شاید فضای جدیدی را انتظار بکشد. مسیری که در نهایت برای تحقق «عدالت اجتماعی» ترسیم میشود و یک رویکرد اساسی را پیشرو میبیند: پذیرش رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی و احترام به این جایگاه.
به گزارش ایسنا، «عدالت» و «توسعه» دو مفهوم مهم و تحقق هر یک از آنها، از ایدهآلهای بشر است. اندیشمندان با هر گرایش فکری برای این دو موضوع اهمیت ویژهای قائل شدهاند و مباحث گستردهای را هم در این زمینه مطرح کردهاند که البته در تمام آنها به نقش حیاتی رسانه هم اذعان شده است. اما نکته اینجاست، همانگونه که جامعه برای رسیدن به رشد و شکوفایی (توسعه) به کمکِ رسانه نیاز دارد، رسانه نیز پارهای نیازمندیها دارد که جامعه باید آن را مرتفع سازد.
فارغ از نیازهای اولیه برای بقا که آنهم این روزها به دغدغهای حیاتی برای صاحبان رسانه در داخل کشور بدل شده است، مهترین نیاز، شناخت و احترام به جایگاه مطلوب رسانه در جامعه است که متاسفانه در سالهای اخیر دچار نقصان شده؛ پیشفرضی که حالا به تایید وزیر فرهنگ هم رسیده است و در نخستین نشستش با خبرنگاران پس از نشستن بر مسند وزارتخانه، در صدر تمام گفتوگوها مطرح میشود.
سیدعباس صالحی پس از رفت و برگشتی که به وزارت فرهنگ داشته و چند سال مدیریت بر روزنامه اطلاعات، حالا به عنوان نمایندهای جدی برای رسانهها مطرح است. او در مستند وزیر، با قائل شدن به «نقص ارتباط دولتمردان و رسانه»، ظاهرا ارادهای بر رفع حفره موجود دارد. صالحی رسانه را بینا، بیدار و رصدگر بر فضای دولتمردان میبیند و در جمع همکارانش خطاب به نمایندههای رسانهها تاکید میکند، «باید خوشحال باشیم که در خدمت شما باشیم و نگاه شما و پیشنهادهای شما به ما در مسیر کمک کند.»
اگر توسعه را فرآیندی همهجانبه بدانیم که با مشارکت عمومی و کنشگری تمام عوامل ذیربط شکل میگیرد، رسانه به عنوان رکن مهمی از جامعه، نقش مؤثری در تحولات اجتماعی دارد و دولتها را در رسیدن به اهداف و توسعه هرچه بیشتر کمک میکند. اما شرط اولیه برای تحقق این موارد، پذیرش کارکرد رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی است.
چنانچه شهرام وصفی اسفستانی در مقاله خود با عنوان «رابطه توسعه و دموکراسی» مینویسد: «دموکراسی تقویتکننده آزادی است و اثر مهمی در توانمند کردن انسانها دارد. هدف اصلی توسعه نیز توانمند کردن انسانها و اعطای امنیت انسانی بیشتر به آنهاست. اما توسعه نیز بدون نقشآفرینی انسانهای توانمند امکانپذیر نیست. بدین ترتیب کنش متقابل پیچیدهای بین توسعه و دموکراسی وجود دارد.»
در سالهای اخیر نمونههایی از بیتوجهی و بیانصافی در قبال نمایندگان رسانهها را شاهد بودهایم که فقط بخشی از آن به مدد همصنفانشان خبری شد و در مواردی واکنش حمایتی از سوی مسوولان مربوطه در حوزه رسانه را به دنبال داشت.
تهدید یک خبرنگار توسط فرماندار وقت رفسنجان، از نمونههای مشهوری است که در همان زمان ایمان شمسایی، مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وقت را با این جملات به واکنش واداشت، «دهان خبرنگار میزنید؟ قرار بود مردم ولینعمت مسوولان باشند، خبرنگار هم صدای مردم است. گوش و چشم مردم.»
یا نمونهای دیگر درخصوص سیلی عضو شورای شهر و دستان رییس فدراسیون به نشانهی اخراج خبرنگار که در سال ۱۴۰۲ اتفاق افتاد و با این جملات شمسایی مواجه شد که «این رفتار اگر چه خطا و نشان از تفرعن حاکم بر بخشی از بدنه مدیران است اما بیش از همه ضعف نظام صنفی رسانه را نمایان میکند …»
بد نیست در این میان به خبرنگاری هم اشاره کنیم که سال ۱۴۰۰ برای تهیه گزارش از روند انجام واکسیناسیون به یک مرکز پزشکی دانشگاهی رفت تا بتواند نقش مهم و موثری در انجام این فرآیند داشته باشد اما با انگشتی شکسته و تحمل برخوردی توهینآمیز، آنجا را ترک کرد. در ادامه غائله با عذرخواهی و دلجویی علیرضا زالی ـ رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ ظاهرا تمام شد اما تمام این ماجراها همان طور که پیشتر مطرح شد، یک هشدار را به همراه داشت؛ نظام صنفی رسانه در کشورمان ضعیف است و تا دیر نشده باید چارهای برای آن اندیشیده شود.
اما تا آن زمان و تحقق این مهم، شاید هشدارها و الگوسازی مدیران ارشد، خصوصا در بخش فرهنگی که خود را متولی حوزه رسانه هم میدانند، میتواند چارهساز و حداقل مانعی بر سر راه تکرار اتفاقاتی از این دست باشد.
الگوی سنتی اطلاعرسانی دولتی، مخاطب را منفعل و پذیرنده صرف پیام میپندارد و خبرنگار به عنوان حلقهی واسط و صدای مردم، از این نگاه مستثنی نیست؛ این در حالی است که مخاطبِ پرسشگر و نقاد امروزی به این حداقل بسنده نمیکند و رسانه هم برای بقا و پیکار در نبرد سخت روایتها، نیازمند پاسخگویی به پرسشهای مخاطبانش آنهم در تمام ابعاد است.
بر این اساس، تغییر این پارادایم و اصلاح رابطه دولتمردان و سازمانها با رسانهها از اقدامات ضروری است که ایجاد یک رابطه حرفهای و مبتنی بر اعتماد متقابل را طلب میکند. احترام به استقلال حرفهای رسانهها و تمرکز بر ارائه اطلاعات دقیق و به موقع به خبرنگاران همان اصلی است که در صحبتهای اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بر آن تاکید شد. اگر هر دولتمردی همراه با زیرمجموعهاش تلاش کند، «صداقت، راستگویی و پاسخگویی» را سرلوحه خود قرار دهد، با اهالی رسانه گفتوگو کند و پاسخگوی آنها باشد، دیگر مشکلی به نام «نقص ارتباط دولتمردان و رسانه» را کمتر شاهد خواهیم بود؛ تعاملی سالم که در نهایت به رشد می انجامد و به اعتقاد وزیر فرهنگ، «گمشده این روزهای ماست».
انتهای پیام